♦️عنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: کَانَ فِی کِتَابِ دَانِیَالَ علیه السلام.

إذَا انْکَسَفَتْ فِی شَهْرِ رَبِیعٍ الْآخِرِ فَإِنَّهُ یَکُونُ بَیْنَ النَّاسِ اخْتِلَافٌ کَثِیرٌ وَ یُقْتَلُ مِنْهُمْ خَلْقٌ عَظِیمٌ وَ یَخْرُجُ خَارِجِیٌّ عَلَی الْمَلِکِ وَ یَکُونُ فَزَعٌ وَ قِتَالٌ وَ یَکْثُرُ الْمَوْتُ فِی النَّاسِ.


♦️ امام صادق علیه السّلام فرمودند: در کتاب دانیال علیه السّلام است.

اگر خورشید گرفتگی در ربیع الثانی رخ دهد؛

اختلاف میان مردم زیاد می‌شود،
جمع بزرگی از آن‌ها کشته می‌شوند،
 بر پادشاه شورش می‌شود،
ترس و جنگ هست .
و مرگ میان مردم زیاد می‌شود.

 البته به این نکته مهم توجه داشته باشیم که موارد ذکر شده مربوط به همه مناطقی است که در آنها کسوف رخ داده  و سال مکان مجهول است ونمتوان کشور خاصی را مشخص کرد   حدیث در مورد وقایع اخر الزمان است

بحارالانوار ج ۵۵، ص ۳۳۲


امیدواری به رحمت خدا

عن ابى ذرالغفارى (رضى اللّه عنه) قال: قال النبى (صلى اللّه عليه و آله‏ و سلّم): قال اللّه تبارك و تعالى:يابن آدم ما دعوتنى و رجوتنى اغفرلك على ما كان فيك و ان اتيتنى بقرار الارض خطيئة اتيتك بقرارها مغفرة ما لم تشرك بى و ان اخطات حتى بلغ خطاياك عنان السماء ثم استغفرتنى غفرت لك.اى فرزند آدم هر زمان كه مرا بخوانى و به من اميد داشته باشى تمام آنچه كه بر گردن توست مى‏بخشم و اگر به وسعت زمين همراه با گناه به پيش من آئى، من به وسعت زمين همراه با مغفرت به نزد تو مى‏آيم، مادامى كه شرك نورزى. و اگر مرتكب گناه شوى بنحوى كه گناهت به مرز آسمان برسد سپس استغفار كنى، ترا خواهم بخشيد


بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا مولای یاحجة ابن الحسن

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض ا اله مع الله قلیلا ما تذکرون »/کیست که درمانده را زمانی که او را بخواند اجابت کند، و گرفتاری را بر طرف سازد و شما را جانشینان این زمین قرار دهد؟ آیا معبودی با خداست؟ چه کم پند می گیرید!????

خداوند متعال در این آیه و دو آیه قبل و بعد آن، پرسش هایی درباره بعضی واقعیت های جهان هستی مطرح کرده تا بدین وسیله از مردم اعتراف بگیرد که کسی نمی تواند در این کارها همراه با خدا باشد و شریک او معرفی شود.
در آیه 62 سوال درباره این است که وقتی انسان همچون غریقی در امواج دریا غوطه ور است وهیچ پناهگاهی ندارد واز تمام اسباب قطع امید کرده است، در این حالت چه کسی است که اگر انسان او را صدا زند و از او یاری طلبد، جوابش می دهد و او را  از گرفتاری نجات میدهد؟ آیا غیر از خدایی که خالق همه چیز و رازق همه مردم است و همه امور از مبدا و معاد تحت قدرت اوست، کسی شایسته عبودیت است؟

این آیه از راه رجوع به فطرت، ما را به خدایی رهنمون می سازد که انسان های درمانده و مضطر در صورتی که او را بخوانند و از او یاری طلبند، اجابت کرده و از گرفتاری می رهاند.

و اما اضطرار حالتی درونی است و زمانی به وجود می آید که انسان هیچ وسیله و پناهگاهی برای حل مشکل خود ندارد و دستش از همه راه های طبیعی کوتاه شده است، در این حالت درونش او را به یک وسیله معنوی راهنمایی می کندو به وسیله آن امید نجات پیدا می کند.

دل انسان در حالت اضطرار به گونه ای به خداوند متصل می شود و آدمی با تمامی وجودش خدا را می بیند و صدایش می زند.

از ویژگی های انسان این است که هنگام گرفتاری به یاد خدا می افتد و در همه حال او را صدا می زند، گرچه ممکن است بعد از رفع مشکل دوباره خدا را فراموش کند.
«و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما کشفنا عنه ضره مر کان لم یدعنا الی ضر مسه»
و هنگامی که به انسان ناراحتی برسد، ما در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته و یا ایستاده است، می خواند. اما هنگامی که ناراحتی او را بر طرف کردیم چنان می رود،مثل این که هرگز ما را برای حل مشکلی که به  او رسیده، نخوانده است.

از آیه محل بحث استفاده می شود که برای اجابت دعا  تحقق دو شرط لازم است.

◀️1.انسان به حد اضطرار و درماندگی برسد.«امن یجیب المضطر»

◀️2.انسان از تمام اسباب مادی نا امید شود و با تمام وجود فقط خدا را بخواند.«اذا دعاه» در این حالت انسان ،ارتباط قوی و محکمی با خدا پیدا می کند و خداوند نیز دعای او را مستجاب می کند و گرفتاری را از او برطرف می کند «و یکشف السوء» پس اگر در جامعه ای ظلم و ستم فراگیر شود، مردمی که به ضعف کشیده شده اند یار و یاوری نداشته باشند تا آن ها را از این رنج و بلا نجات دهد، و تلاش و کوشش آن ها برای تغییر اوضاع اثر نداشته باشد، در این حالت اگر مردم با قطع همه واسطه ها، ارتباط کامل با خداوند پیدا کنند، آن وعده الهی که همان تحقق خلافت در زمین برای مومنان صالح و مستضعفان روی زمین است محقق خواهد شد.

این بخش از آیه که می فرماید:«ویجعلکم خلفاء الارض» بیانگر خواسته مهمی است که مردم باید طالب آن باشند، و همین جمله قرینه ای است که یکی از مصادیق « سوء» چیره شدن ظالمان بر مستضعفانی است که پناهگاهی جز خدا ندارند. و لذا اگر در این حال مستضعفان ،با اخلاص تمام خدا را بخوانند، وعده الهی محقق می شود و آن ها وارث زمین می گردند.

 از مصادیق بارز این آیه، مردمی هستند که با تحمل همه سختی ها و گرفتاری ها، زمین حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) را فراهم می کنند. در روایتی از پیامبر اکرم (ع) آمده است که :"سی من بعدی خلفاء و من بعد الخلفاء امراء، و من بعد الامراء ملوک، و من بعد الملوک جبابره، ثم یخرج رجل من اهل بیتی یملا  الارض عدلا کما ملئت جورا؛ بعد از من خلفایی می آیند، و پس از آن امیرانی می آیند، و بعد از آن پادشاهانی می آیند و پس از آن جبارانی می آیند سپس مردی از خاندان من قیام می کند و زمین را پر از عدل می کند همانطور که از ظلم پر شده بود. در روایت دیگری از امام صادق(ع) نیز چنین آمده است: به خدا سوگند گویا من به سوی قائم می نگرم در حالی که پشتش را به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود می خواند. سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در کتاب خدا در آیه «امن یجیب المضطر» اوست.

آری، انتظار فرج وقتی از حالت دعاهایی که فقط بر زبان جاری است خارج شود و همه به مرحله ای برسند که واقعا منتظر قیام مهدی (ع) باشند و خود را برای آن روز آماده کنند و با تمام وجود از خداوند درخواست فرج کنند، دعای آنها به اجابت می رسد.
گزینشی از سخنان استاد شجاعی


ابتدا باید گفت که طبق آموزه‌های دین اسلام و نیز فرمان عقل، انسان حرف حق را باید از هر فردی بپذیرد،[1] و این‌که گوینده سخن، خود به آنچه گفته عمل نمی‌کند، نمی‌تواند مانع از پذیرش حق باشد.

امام صادق(ع): «عاقل کسى است که در اجابت حقّ و اطاعت فرمان وى، نهایت خشوع را داشته باشد و حرف‏ حق‏ از هر کسی که بشنود، قبول‏ کند و از آن سرپیچی نکند».[2]

با این وجود، واضح است حرفی که از دل برآید، بهتر بر دل خواهد نشست(به پاسخ 98287 ارجاع شود) و آثار بهتری بر روح و جان انسان خواهد گذاشت.[3] و به فرموده امام علی(ع): «چه بسا سخنى که نفوذش در جان آدمی بیشتر از نفوذ تیرهاست».[4] لذا خداوند در قرآن از گفتن آنچه که به آن عمل نمی‌شود، نهی کرده است:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؛ کبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ»؛[5] اى افراد با ایمان! چرا سخنى بر زبان می‌آورید که خود بدان عمل نمی‌کنید؟ چنین رفتاری به خشم بزرگی از خداوند خواهد انجامید![6]

این آیات با توجه به تعبیرات آیات بعد، همگى نشان می‌دهد که مخاطب مؤمنان واقعى هستند، اما مؤمنانى که هنوز به سر حد کمال ایمان نرسیده و گفتار و کردارشان هماهنگ نشده است، را شامل نمی‌شود.[7]

لذا سفارش شده است که انسان قبل از آن‌که چیزی بگوید، خود بدان عمل کند[8]:

1. پیامبر اسلام(ص): «آنکه بدون ‌عمل، به تبلیغ بپردازد، مانند کسى است که بدون بستن زه بر کمان تیر بیندازد».[9]

2. امام علی(ع): «هرگاه گفتار خود را نیکو کردی، پس کردار خود را نیز نیکو کن، تا این‌که با این راه، خوبی زبان و فضیلت احسان(نیکوکاری) را جمع کنید».[10]

  1. 3. امام علی(ع): «هر کسی که باطن او با ظاهر او مطابق باشد، او امانت را ادا کرده است».[11]

4. امام علی(ع): «آنچه را عمل نمی‌‏کنى به دیگران نگو؛ چراکه در غیر این صورت تو عاجز می‌شوی و از مذمت دیگران در امان نیستی».[12]

  1. 5. امام علی(ع): «سزاوار است که کردار انسان از گفتار او بهتر باشد، و گفتار او از کردار او بهتر نباشد».[13]

6. امام علی(ع): «بهترین سخن آن است که گوینده خود عمل به آن کند و فعل او قولش را تصدیق کند».[14]

7. امام صادق(ع): «مردمان را با اعمال خود تبلیغ کنید، نه با زبان‌هاى خود».[15]

8. امام صادق(ع): «خدا رحمت کند قومى را که برای مردم چراغ و مشعل بودند و با اعمال خود و تلاش خود، به سوى ما دعوت می‌کردند».[16]

 

[1]. «قاعده دفع ضرر محتمل»، 112093.

[2]. منسوب به جعفر بن محمد ع(امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 103، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق.

[3]. «معیار درستی و حقانیت یک سخن»، 103983؛ «سخن حق و میانه‌‌روی در پوشش از اوصاف پرهیزکاران»، 57299.

[4]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 209، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.

[5]. صف 2 -3.

[6]. «قرآن و سرزنش عالمان بی‌عمل»، 96570؛ «نکوهش دعوت کننده بی‌عمل»، 72130.

[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 62، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[8]. «روش تربیت فرزند»، 2743؛ «شیوه تبلیغ»، 3882؛ «شیوه پیامبر اسلام(ص) در تبلیغ دین»، 69904؛ «استمرار نبوت تبلیغی»، 4917.

[9]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص 534، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.

[10]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 211.

[11]. همان.

[12]. همان.

[13]. همان.

[14]. همان، ص 210.

[15]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 77، قم، مؤسسه آل البیت ع، چاپ اول، 1413ق.

[16]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول ص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 301، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.


 

 

اولین روز  پس از شهادت امام حسن عسکری، تحریف و ادعای مهدویت آغاز شد
اولین نفری که ادعای امام زمان بودن داشت کیست؟

از همان روز اول دنبالتحریف وتفسیر_نادرست دین بوده اند

اینکه امروز در فضای #مجازی با منابع ساختگی به اسلام حمله میشود، اصلا جای تعجب ندارد.

جعفر کذاب و امام زمان تقلبی

جعفر بن علی معروف به جعفر کذاب، پسر حضرت امام هادی (ع) بود و در سال 226 ه ق به دنیا آمد.

 او مردی عیاش و نااهل و شرابخوار بود. حضرت امام هادی (ع)درباره او فرمود: از فرزندم جعفر دوری کنید، نسبت او به من همچون نسبت کنعان به نوح (ع)است

جعفر پس از شهادت پدرش ادعای امامت کرد اما حضرت امام حسن عسکری (ع) اجازه هیچ‌گونه خودنمایی را به او نداد. تا این که پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) و آغاز غیبت صغرای امام مهدی، او بار دیگر فرصت یافت تا ادعای امامت کند و با دروغ، جمعی را به گمراهی بکشاند و از این رو به جعفر کذاب شهرت یافت.

مورخین درباره عاقبت کار جعفر بن علی دو نظر دارند. عده‌ای بر این باورند که وی تا پایان زندگی بر دعوی دروغین خود پای فشرد و همچنان خود را امام می‌دانست، اما برخی دیگر می‌گویند که وی از دعوی خود دست کشید و توبه کرد، و شیعیان نیز نامش را از جعفر کذاب به جعفر تائب برگرداندند.

 


نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلكه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید. در سال روز نهم ربیع الاول كه یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است. تصمیم گرفتیم در چند سطر كوتاه به رخ دادهایی كه پس از شهادت امام حسن عسكری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره كنیم. * * * روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسكری علیه السلام پس از این كه نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری كه هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد كه امام یازدهم افزون بر این كه مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده كرده بود، شب پیش از شهادتشان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری كردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام علیه السلام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود. بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با كنار زدن عمویش جعفر كه قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند. حكومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این كه مهدی فرزند امام حسن عسكری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل كرده بود. پس از شهادت امام علیه السلام كم كم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید. عثمان بن سعید، نائب اول امام علیه السلام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام نامه های حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود كه شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناك غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان كه به اشتباه خود پی می‌برند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه می‌شوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص،امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنان‌كه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بوده‌اند. آنان احكام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان می‌گذاشتند. سؤالات [كتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان می‌رسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وكالتی، كه از امام داشتند، می‌گرفتند [و به حضرت تحویل می‌دادند یا با اجازة ایشان مصرف می‌كردند] آنان جمعی بودند كه امام حسن عسكری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی كرد و بعد از خود، ناظر املاك و متصدی كارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود. اینها، همه دارای عقل، امانت، وثاقت، دِرایت، فهم و عظمت بودند. پاسخ چند سوال امامت كودك مسأله خلافت و امامت در اسلام، تنها بر اساس لیاقت و شایستگی افراد بوده و سن و سال هیچ تأثیری نداشته است. پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در سال سوم هجرت بعد از دعوت خویشان خود به اسلام، علی علیه‏السلام را كه نوجوانی پیش نبود به خلافت و وصایت منصوب كرد و به قوم خود دستور داد كه از او اطاعت كنند. همچنین در واقعه مباهله با نصارای نجران، آن حضرت امام حسن و امام حسین علیه‏السلام را در حالی كه كودك بودند به همراه خویش برد. شیخ مفید در این‏باره می‏نویسد: پیامبر همراه حسنین در حالی كه طفل بودند با نصارا مباهله كرد. بعد از آن، این امر هیچگاه سابقه نداشت. این وقایع و شواهد بسیار دیگر تاریخی، دلایلی است كه امامت حضرت ولی عصر علیه السلام را در سن كودكی تأیید می‏كند.


 ارزش شناخت امام

 با آیه ی ۲۶۹ سوره مبارکه ی بقره محضرتون هستیم: "اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ‌"؛ خداوند حکمت رو به کسی که مشیّتش تعلق بگیره، عطا میکنه.

مستحضرند عزیزان که "مَن یشاء" معمولاً در قرآن ناظر به قابلیت قابل هست، یعنی کسانی که این ظرفیت و این زمینه ها رو در خودشون ایجاد بکنن، خداوند حکمت رو به اونها میده.
خب ممکنه ما جدی نگیریم، خیلی دنبال نکنیم.

 در قدم دوم میفرماید: "وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً"؛ اگر این حکمت به کسی داده بشه، خیر کثیر داده شده.

خیر کثیر یعنی کوثر، کوثر حکمت. وقتی کسی خیر کثیر رو بدست آورد، یعنی همه چیز رو داره، خیر و سعادت و عزت دنیا، و خیر و سعاوت و رستگاری آخرت رو داره.

 در قدم سوم، برای اینکه باز اهمیت مطلب رو بیشتر توجه بکنیم، میفرماید: "وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ‌"؛ فقط صاحبان عقل و خرد ناب، این مطلب رو توجه دارند و دنبال می کنند.

 خب این حکمت چیه که اگر ما اون رو بدست بیاریم، کوثر را خواهیم داشت؟ ویژگی آیات نورانی قرآن اینه که شما وقتی در آن تدبر میکنی، سوال برات ایجاد میشه.

 خود قرآن گرا داده و در آیه ی ۴۴ سوره نحل میفرماید: که شان تبیین آیات بر دوش مبارک آقا رسول الله هست و به حکم غدیر، بعد از ایشون بر عهده ی اهل بیت هست.

 روایت داریم از آقا امام صادق، که این حکمت، معرفت و شناخت امام زمان هست‌.
یعنی اگر کسی این زمینه رو در وجودش فراهم بکنه، دنبال بکنه، درصدد شناخت امامش باشه، خداوند متعال این معرفت رو به او عطا میکنه و او صاحب کوثر خواهد شد.

 چند تا نکته ی کوتاه در این رابطه محضر شما خوبان، شما منتظران بقیه الله تقدیم میکنم:

 معرفت مثل نور دارای درجات و مراتبه. اولین مرتبه، اعتقاد به ولایت و امامت امام هست که ایشون رو، حجت از طرف خدا و جانشین رسول خدا بدونیم. این اولین درجه و مرتبه هست؛ اما درجات بالاتری داره که ما در هر پله و درجه و رتبه ای که باشیم، باید سعی بکنیم به درجه و رتبه ی بالاتر بریم‌.

???? وقتی زراره بن اعین از امام صادق میپرسه که من دوران غیبت چه کنم، حضرت توصیه به معرفت و دعای معرفت میکنن. در ابتدای دوره ی غیبت توقیعی و نامه ای از سوی امام زمان خطاب به شیعیان صادر میشه و در اون دعای نورانی، که معروف به دعای دوران غیبت هست، تاکید به معرفت میشه.

نکته ی پایانی: برای بدست آوردن این نعمت عظیم، این کوثر، دو راه رو باید طی بکنیم:

1 راه علمی:
یعنی یک بُعد، بُعد علمی ست که ما با کلاس، دوره، کتاب، استاد دیدن، باید اونچه که راجع به امام زمانمون هست، از مبانی عقلی، مبانی قرآنی، مبانی روایی، مباحث مربوط به غیبت، ظهور، انتظار، وظایف منتظران و. اینارو باید دنبال بکنیم، تحقیق بکنیم، دوره ببینیم، کلاس ببینیم.

2 راه عملی:
یه بُعد عملی داره و اون این هست که این ظرف دل رو باید تمیز کرد. این نعمت عظیم، نعمتی نیست که در هر ظرفی قرار داده بشه. هر چه از جهل، هر چه از گناه و غفلت ها بیشتر فاصله بگیریم، این ظرف ما قابلیت بیشتری پیدا میکنه که خدا این نعمت عظیم و بزرگ رو به ما عطا بکنه و ان شاء الله عزت و سعادت دنیا و آخرت نصیبمون بشود.



جرعه ای از نهج البلاغه

پرسش برای فهمیدن نه برای آزمودن

  در پاسخ کسى که مشکلى از او پرسید، فرمود: براى فهمیدن بپرس، نه براى به سختى انداختن  طرف مقابل، چرا که نادانِ یادگیرنده شبیه به عالم است، و عالم بى انصاف شبیه به نادانى است که براى زحمت دیگرى سؤال مى کند.
حکمت 320


 


بسم الله الرحمن الرحیم انسان در زندگی خود گاه به اشخاصی دل می‌بندد و از آنها امید کمک و دست‌گیری دارد، اما ممکن است این امید ثمربخش نباشد و در نهایت به ناامیدی ختم شود. در منابع دینی ما روایاتی وجود دارد مبنی بر این‌که در این شرایط اگر انسان از همه ناامید شد، اما صبر پیشه کرد و تنها دل به خدا بست، گشایشی در کارش پدید خواهد آمد. در این فرصت به چند روایت از باب نمونه اشاره خواهیم کرد: 1. «قَالَ الرِّضَا (ع) مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ
امام حسين(علیه السلام) در وصيت به برادرش محمدبن حنفيه مي‌فرمايد: «أنّي لم أخْرُجْ أشِراً و لاَ بطِراً و لامفسداً. و إنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ في أمّةِ جَدّي(صلی الله علیه و آله و سلّم) أريدُ أنْ آمُرَ بالمعروفِ و أنهَي عن المنکرِ و أسيرَ بسيرة جَدّي و أبي علي بن ابي طالب (علیهما السلام). امام حسين (عليه السلام) هنگام بيرون آمدن از مدينه خطاب به مردم فرمود: أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قم کوچه علی مهدوی شهرستانی ارائه دهنده متنوع ترین محصولات آرایشی ، بهداشتی ، خانگی .... حال و روز درس تو با من بخون حکمت و حکایت فروش انواع فلش و کارت حافظه صنایع روشنایی